پیش آگهی بیمار:
علیرغم اینکه مراجع همکاری و یادگیری خوبی داشت ،اما به دلیل سن بالای وی،پیش آگهی در حالت بسیار خوش بینانه در حد متوسط بود.
اهداف کوتاه مدتی که برای جلسات درمانی وی در نظر گرفته شده بود به شرح زیر بود:
ü افزایش سرعت گفتار
ü افزایش مدت زمان eye contact
ü توانایی حل مسائل به صورت ذهنی در حد مسائل ساده
ü بهبود آهنگ گفتار
ü کسب مهارت خلاصه گویی
ü بهبود توانایی بازیابی اطلاعات بر اساس طبقه بندی
ü بهبود مهارت انشا نویسی
ü کار کردن روی مهارت جمله سازی با کلمات
ü ارجاع به روانشناس برای حل مشکلات رفتاری وی
شیوه های درمانی مورد استفاده:
ü تحریک بینایی شنیداری(الگو دهی)
ü Writing
ابزارهای درمانی مورد استفاده:
ü کتاب داستان
ü Voice recorder
ü کتاب ادبیات فارسی سوم راهنمایی
ü اسکناس و سکه
نتایج درمانی
مراجع در این توانایی که بتواند پس از خواندن یک متن خلاصه ای از آن را بگوید،ضعیف بود.که در طی جلسات درمانی پس از توضیح اینکه منظور از خلاصه چیست و دادن الگوی مناسب ،توانست به این سطح برسد که متون بسیار کوتاه در حد یک پاراگراف را خلاصه گویی کند.برای تقویت مهارت نگارش از او خواسته می شد که آنچه را به عنوان خلاصه بیان می کند ،بنویسد.در جلسات اولیه جملات نوشته شده از نظر نحوی (تطابق فعل و فاعل،کاربرد واژه های دستوری،جا انداختن بعضی از کلمات معنایی)مشکل داشتند که با دادن الگوی مناسب و کمک به مراجع در جهت تصحیح اشکالات،در نهایت میزان ایرادهای موجود در جملات کاهش یافت اما چون تعداد جلسات درمانی زیاد و پیوسته نبود(7جلسه درمانی) پیشرفت مورد انتظار حاصل نشد.برای بهبود مهارت جمله سازی از جمله سازی با کلمات ساده و عینی شروع کردیم.در پایان جلسات مراجع به این توانایی رسید که با دو کلمه(یک کلمه عینی و یک کلمه انتزاعی با ارتباط کم بین کلمات)جمله های مناسب(نحوی،معناشناسی،طول جمله)بسازد.برای افزایش سرعت گفتار از دیادو(ناکلمات دو هجایی ساده)استفاده شد اما چون تعداد جلسات درمانی وی کم بود و مادر برروی این فعالیت زیاد متمرکز نشده بود تغییر قابل ملاحظه ای در سرعت گفتار وی حاصل نشد.در زمینه بازیابی اطلاعات بر حسب طبقه بندی،تنها سه جلسه آخر کار شد.مراجع در ابتدا فقط تا سه آیتم می توانست نام ببرد اما در پایان جلسات این مهارت تا10 آیتم افزایش یافت.برای بهبود آهنگ گفتار وی،هر جلسه از روی کتاب داستان و یا کتاب فارسی سوم راهنمایی او،با رعایت آهنگ مناسب گفتاری خوانده می شد.در جلسات ابتدایی درمانگر به وی بیشتر الگو می داد و سپس از او میخواست تا الگوی خواندن آهنگین او را تکرار کند.در کنار این الگو دهی معنای نکات نگارشی(مثلا آهنگ گفتار در زمانی که به علامت نقطه در پایان جمله می رسیم)نیز توضیح داده می شد.در پایان جلسه آخر مراجع به این توانایی رسیده بود که آهنگ خواندن خود را متناسب با علایم نگارشی در متن مثل ویرگول،نقطه...رعایت کند.وی توانسته بود تاحد کمی ،نه به طور کامل این الگوی آهنگین را در گفتار محاوره خود وارد کند.در جلسات اول eye contactمراجع در حد بسیار پایین و برای چند ثانیه محدود بود.اما در پایان جلسه آخرمدت زمانeye contact او افزایش یافته بود و تقریبا ارتباط چشمی مناسب را در زمان مکالمه برقرار می کرد.برای حل مسائل پیچیده به صورت ذهنی از حل مسائل ساده و کوتاه شروع کردیم و کم کم استفاده از پول را نیز در حل مسائل وارد کردیم.به این ترتیب که باید به صورت ذهنی می توانست به این نتیجه برسد که برای خرید چه تعداد از جنسی چه مقدار پول پرداخت کند ویا مثال های دیگری از این دست.در واقع سعی شد علاوه بر کار روی مهارت حل مسئله،بر روی مشکل او در استفاده از پول نیز کار شود.در پایان جلسات درمانی او به این حد رسیده بود که بتواند تجزیه تحلیل های ذهنی ساده را در استفاده از پول انجام دهد.
منابع:
رافعی،طلعت،ارزیابی و درمان اتیسم،چاپ دوم1388،نشر دانژه
جی شیپلی،کنت،جی مکافی،جولی،ترجمه:سلطانی،لیدا،غفاری،سوسن،راهنمای ارزیابی اختلالات گفتار و زبان،دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران،1387